پنجره نگاه من

پنجره نگاه من

سلام.من ارتمیس هستم.تو این وبلاگ مینویسم. از هر چی.از خودم. روزمرگی هام.نوشته هایی که گه گاهی مینویسم. به نوعی یه وبلاگ شخصی.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب

چرا واقعا؟

يكشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۷، ۰۳:۳۴ ب.ظ

این چندوزه هرکی رو میبینم. حالا چه دوست چه اشنا. نرسیده شروع میکنن از مشکلاتو بدبختی و گرفتاری گفتن. نمیزارن برسن اصلا. اصلا نمیپرسن چطوری تو؟ چه خبر؟ صرفا میگنو میگنو میگن. درسته هممون درگیریم اما همش غرغراشو سر بقیه نزنین. اونم چند ساعت پشت سره هم. باور کنین بقیه هم مشکلات دارن. فقط شما نیستین که درگیریو بدبختی دارین. اخه اصلا هم مهم نیست من چه حسی پیدا میکنم هی چیزای منفی میگن یا اصلا مهم نیست من ممکنه از این مکالمه خسته بشم!

تهشم میپرسه خب حالا به نظرت چیکار کنم؟ میگم نمیدونم این زندگیه توعه. خودت باید تصمیم بگیری.

میگه نه نه تو بگو نظرتو. بگو.بگو.بگو....

بعدشم که میگم نظرمو میگه خب تو مشکلات منو نداری.جای من نیستی.نمیفهمی که این حرف و میزنی!

یه جوری میگه انگار من ادم نیستم. من که همون اول گفتم نمیدونم. زندگیه خودته.


این کارا رو باهم نکنیم. زندگی به اندازه کافی سخت هست. ب هم حس مثبت بدیم. انرژی مثبت بدیم به جای له کردنه هم زیر حس منفی و خستگی.


#آرتمیس

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۲۴
ارتمیس __

نظرات  (۱)

سلام 
اون جمله ی توهین آمیز رو که میگن میخوان بگن تو عقل کل نیستی و خودم میدونم چه جوری از پس مشکلاتم بربیام تو لازم نکرده به من با این سن و سال روش زندگی یاد بدی یا شاید هم هر چی از بدبختیاشون بگن کاپی ، جایزه ای چیزی می گیرند 
الهی همه گرفتاری ها حل شه 
پاسخ:
انشالا که همه گرفتاریاشون حل بشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی