پنجره نگاه من

پنجره نگاه من

سلام.من ارتمیس هستم.تو این وبلاگ مینویسم. از هر چی.از خودم. روزمرگی هام.نوشته هایی که گه گاهی مینویسم. به نوعی یه وبلاگ شخصی.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب

۱۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

کارهامونو به تعویق میندازیم.به دو روز بعد. هفته دیگه. دوماه دیگه یا سالای بعد که شرایط شاید بهتر باشه.اما...کی میدونه تا کی زندس.کی میتونه بگه اینده براش چه خوابی دیده.هممون این کارو میکنیم. به دلیل منطق. برنامه ریزی. این که الان این کارو بکنم بهتره. اما حسرت های اینده رو چی? این که بعدا شاید اصلا از اون کار دیگه خوشت نیاد. شاید دیگه تواناییشو نداشته باشی.شاید دیگه اصلا نشه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۴۴
ارتمیس __

یکی بود یکی نبود. چشمایی که خسته بود. بیدار بود اما باز نبود. از پشت پلکای بستش. از توی تاریکی محو دیدش. نوری رو حس میکرد که پلکاشو گرم کرده بود.تاریکی پلکشو با رنگ هایی طرح زده بود. چشم ها بی هدف طرح هارو میدیدن. رنگ هایی که تو هم به خاطر نور قاطی شده بودن. رنگ ها کم کم شکلی به خودشون گرفتن. نوری به خودشون گرفتن. چیزایی که ساختن...اسمش رو گزاشتن تخیل. دیگه مهم نبود چشم ها بازن یا بسته. تخیل دنیارو رنگ میکرد و به چشم ها نشونش میداد.

#ارتمیس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۴۳
ارتمیس __